سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 21
کل بازدید : 1372030
کل یادداشتها ها : 280
خبر مایه


انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است، فلاسفه انقلاب را ین گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شی لزوما عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان انقلاب به معنای دگر شدن است حتی نباید بگوییم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود. به عوض باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر.

  

انقلاب

   دگرگونی شدید،ناگهانی و سریعی است که در اوضاع کل سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک ملّت یا جامعه رخ می دهد و نظم اجتماعی،حقوقی و سیاسی مستقر را سرنگون نموده و نظم جدیدی را جایگزین آن نماید.

   انقلاب معمولاً با خشونت،شورش،خونریزی و آشفتگی همراه است ولی در انواعی از آن نیز وجود نداشته و دگرگونی تدریجی و آرام است.

انواع انقلاب

   عده ای انقلاب ها را به دو دسته تقسیم کرده اند.

1.انقلاب کلاسیک

   استفاده از قوه قهریه برای اعمال زود و خشن به قصد ایجاد تغییرات در نظام حکومتی یک جامعه،برای بر قرار کردن نظامی مبتنی بر قانون اساسی متفاوت یا بطور کلّی ایجاد نوع دیگری از نظام حکومتی را گویند.

   انقلاب کبیر فرانسه،انقلاب مشروطه ایران و انقلاب روسیه را از نوع انقلاب کلاسیک پنداشته اند.

2.انقلاب مدرن

   عبارت است از ایجاد اصلاحات اساسی در زمینه های اقتصادی با استفاده از روشهای علمی و تکنولوژی.

ویژگی های انقلاب

   از ویژگی های بارز و اصلی یک انقلاب،وجود هدفهای بلند مدّت آن به منظور انجام تغییرات تحوّلات اساسی است،حال آنکه این ویژگی در تحولات ناشی از کودتای نظامی معمولاً وجود ندارد.

   اساساً جنبش هایی را که رهبران آن ها مدّعی هستند صرفاً در جهت حفظ منافع ملّی و علیه سیستم های فاسد صورت گرفته اند و مفاهیمی نظیر آزادی،عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی و... را شعار قرار داده اند نمی توانند به صرف این شعارها این جنبش ها را انقلابی نامید بلکه در توفیق و عدم توفیق هدف های انقلاب ملاک می باشد.

استنباط چهارگانه انقلاب

1.     بر پایه اقتصادی بنا گردیده، انقلاب مبتنی بر پایه اقتصادی است.

2.     انقلاب یک پدیده در اصل اجتماعی است.

3.     انقلاب پدیده ای است حاصل از احساس بیگانگی و بی تفاوتی فرد به اجتماع.

4.     مبتنی بر شیوه ارسطویی، ماکیا ولی و جان لاک است و انقلاب را پدیدهای سیاسی می گویند و هدف آن را انتقال قدرت سیاسی قلمداد می کنند.

علل انقلاب

   ارسطو علل انقلاب را دو دسته : 1. عمومی  2. خصوصی   پنداشته است.

   علل عمومی در همه حکومت ها موجب انتقال می شوند، امّا علل خصوصی تنها در نظام های سیاسی خاص به انقلاب می انجامد. مهم ترین علل عمومی نابرابری است. علّت دیگر سودجویی و گستاخی فرمانروایان است که مردم را ضدّ حکومت و همه نهادها آن ها را می شوراند.

   علل انقلابات خصوصی را بنا بر اقتصادی آنها،درباره هر یک مورد برّرسی قرار داده،علت انقلاب در دموکراسی را،روی کار آمدن رهبران مردم،فریب و ستم کاری آنان در حقّ توان گران دانسته،در الیگارشی ها،بر عکس ستم کاری توان گران بر تهی دستان موجب می گردد.

   مهم ترین علّت انقلاب در حکومت های سلطنتی رشک بردن مردم به نیرو و شکوه شاه و درباریان و کینه جویی کسانی است که از سلطنت به سودی نرسیده یا آسیب دیده اند.

انگیزه های انقلاب در قرون اخیر

   انگیزه های مشترک انقلاب جهان را علیرغم الگوهای متفاوت آنان،می توان ناشی از وقوع جنگ،استعمار و استثمار و نارضایی توده مردم دانست.

انقلاب از دیدگاه استاد مطهری

   ((انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه یا یک سرزمین،علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب. فرق انقلاب با کودتا در این است که انقلاب ماهیّت مردمی دارد امّا در کودتا قیام یک اقلیّت مسلّح به سر نیزه در مقابل اقلیّت دیگری که حاکم بر اکثریّت است.

فرق انقلاب با کودتا

   فرق انقلاب با کودتا این است که انقلاب ماهیت مردمی دارد ولی کودتا چنین نیست در دومی ، یک اقلیت مسلح و مجهز به نیرو ، در مقابل اقلیت دیگری که حاکم بر اکثریت جامعه است ، قیام میکنند و وضع‏ موجود را در هم میریزد و خود جای گروه قبلی قرار میگیرد و این استقرار ارتباطی به صالح یا ناصالح بودن کودتاگران ندارد آنچه که اهمیت دارد اینست که در کودتا اکثریت مردم از حساب خارج هستند و در فعل و انفعالات نقشی ندارند.

   ما ایرانیها در دوره عمر خودمان ، کودتاهای زیادی‏ دیده ایم اگر چه دست اندرکاران آنها ، نام انقلاب روی عمل خود گذاشته‏ اند در 1952 میلادی در مصر ، چند افسر که رأس آنها ژنرال نجیب و جمال‏ عبدالناصر قرار داشتند علیه حکومت موجود کودتا کردند اما در جریان این‏ کودتا که به انقلاب مشهور شد ، مردم مصر ، بپانخاستند و این بود که با رفتن آن افسران ، کان لم یکن شیئا مذکورا ، گوئی هیچ چیز وجود نداشته‏است در ایران خودمان ، در سال 1299 سید ضیاء و رضاخان کودتا کردند.

   اما در این مورد هم مردم از حساب خارج بودند در تاریخ معاصر در چند قرن اخیر ، غیر از معدودی از تحولات عمیق اجتماعی نظیر انقلاب کبیر فرانسه ، انقلاب‏ اکتبر و چیزی که بشود نام انقلاب بر آن گذاشت واقع نشده است تازه حتی‏ در انقلاب روسیه و یا در انقلاب چین ، ارتشی قوی و منظم در کنار مردم‏ وجود داشت در میان این کودتاها و شبه انقلابها ، انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب به‏تمام معنی واقعی است که در واقع اگر قرار باشد نظیری برای آن پیدا کنیم‏ ، شاید بتوانیم انقلاب صدر اسلام را مثال بزنیم ماهیت انقلابی این انقلاب‏ ، از بسیاری از انقلابهای اصیل در تاریخ ، اصیلتر است در این انقلاب ، توده مردم یک سرزمین ، اکثریت افراد یک ملت ، از زن و مرد و پیر و جوان ، با دست خالی ، اما با روحیه ای انقلابی علیه یک رژیم قدرتمند قیام کردند و به پیروزی رسیدند.

   در نقطه مقابل انقلاب ، اصلاح قرار داد معمولا تغییراتی که در یک جامعه روی میدهد ، اگر بنیادی نباشد ، یعنی جامعه را از نظر بنیاد و ساختمان اصلی و نظامات حاکم ، دگرگون نسازد ، بلکه تنها تغییراتی در جهت بهبود اوضاع بوجود آورد اصلاح مینامند انقلاب و اصلاح تنها در مورد اجتماع صادق نیستند بلکه درباره افراد نیز صدق میکنند گاهی دیده می‏شود که وضع سلوک اخلاقی و رفتار اجتماعی یک فرد نسبت به گذشته بهتر می‏شود و اما گاهی نیز ، اساسا دگرگونی روحی در افراد پیدا می‏شود ، آنچنانکه گوئی این آدم امروز همان فرد سابق نیست توبه در اصطلاح بمعنی ایجاد یک انقلاب روحی و یک دگرگونی بنیادی در طرز عمل و سلوک و رفتار است

منبع:http://iranelmi.blogfa.com/post-14.aspx






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ